کد مطلب:27890 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:124

گواه طلبیِ امام












علی علیه السلام جریان را بدان سان می دید كه سیاستمداران، با فرصت طلبی، خود را به نادانی و فراموشیِ واقعه زدند، و چون اقدام عملی علیه آنان را - به دلایل و عللی كه در جای خود آمده است - روا نمی دانست، از درگیری و رویارویی تشنّج آفرین تن زد؛ امّا واگویی حق و عرضه حقیقتِ ماوقع را در موقعیّت های مناسب، هرگز از دست نمی هشت.

اگر كسی از واقعِ امر سؤال می كرد، امام علیه السلام حق را به صراحت می نمود و اگر در مقامی در میان مردم، موقعیّتی مناسب می یافت، موضوع را طرح می كرد و از كسانی كه شاهد جریان بودند، می خواست كه آنچه را دیده اند، واگویند و گاه نیز كسانی را كه در جوّ «تهدید» و «تطمیع»، از بازگویی حقْ تن می زدند، سوگند می داد كه حق را آشكار نمایند و از این كه حقیقت به فراموشی سپرده شود، جلوگیری كنند.

این گونه گواه طلبی ها كه در قلم و بیان محدّثان و مورّخان به «مُناشده» شهره گشته است، بسیار است، چه به روزگار انزوا و چه به روزگار خلافت، تا نسل جدید نیز حق را بداند و حقایق را بفهمد. از جمله آورده اند كه چون مولاعلیه السلام به كوفه وارد شد، در میان مردمان به پا خاست و فرمود:

شما را سوگند می دهم هر آن كس كه حدیث «هر كه من مولای اویم، این [ علی] مولای اوست» را در روز غدیر شنیده است، به پا خیزد و گواهی دهد.

پس عدّه ای از صحابه برمی خیزند....[1].

مولاعلیه السلام جای در جای بر این حقیقت، پای می فشارَد و از آنان كه در غدیر بوده اند، همی می خواهد كه حقیقت را بگویند و از این كه «حقْ» مكتوم بمانَد، جلوگیری كنند.

برای مولاعلیه السلام این واگویی و اعتراف و گواهی دادنِ شاهدان، بدان سان مهم است كه چون كسانی از گواهی دادنْ تن می زنند - كسانی كه هرگز انتظار نمی رفت چنان كنند -، امام علیه السلام آنان را از سر سوز، نفرین می كند.[2] آیا می توان تصوّر كرد كه این همه سوز و گداز، تأكید و تنبّه، و تلاش و روشنگری برای فراموش نشدن غدیر، فقط برای این است كه پیامبر خدا در جمله ای فرموده بود:«علی را دوست داشته باشید و او را یاری كنید»؟!

آیا می توان تصوّر كرد كه تهدید حاكمان برای به سكوت واداشتن افراد، فقط برای این بوده است كه نمی بایست جمله ای از پیامبرصلی الله علیه وآله (كه:«علی را دوست داشته باشید») به گوش ها و جان ها می رسید؟! تهدیدی كه سبب می شود پس از سوگند امام علیه السلام از میان انبوهی از كسانی كه در آن هنگامه شگفتْ حضور داشتند، تنها عدّه اندكی پاسخ گویند و بسیاری از سرِ ترس و طمع، لب فرو بندند؟! شگفتا! «چون غرض آمد، هنر پوشیده شد/صد حجاب از دل به سوی دیده شد».[3].









    1. ر. ك:ص 307 (سوگند دادن های علی).
    2. ر. ك:ص 313 (نفرین علی درباره پنهان كنندگان).
    3. مثنوی مولوی.